هر روز با هم میرفتیم این مدت کلاس البته سخت بود چون ساعت کلاس خیلی بد موقع بود و تو هم خسته بودی ولی چاره ای نداشتیم البته مامانیت عادت داره نمی تونه بیکار بشینه . اونروز که شما را همراه خودم نبرده بودم همه همکلاسیام و استاد احوالتو میگرفتن . حسابی به کار با میکروسکوپ وارد شدی تازه اونروز یک نمونه هم برامون درست کردی و حتی رنگش کردی خدایی از نمونه مامانی خیلی بهتر بود . البته این بار من همش غر میزدم اخع میترسیدم رنگ بریزه رو لباست و رنگش هم خیلی بد بود اصلا پاک نمی شد . تازه استاد که پای تخته شکل می کشید شما هم عین همون را تو کاغذ می کشیدی . از همه بدتر یا بهتر این بود که شما را با خودم سر جلسه امتحان هم بردم . استاد میگفت باید یک گوا...